باورها در زندگی زناشویی

باورها، رابطه زوج را به چالش می کشند!

گاهی اوقات زوج ها انتظارات غیر منطقی و غیر واقع بینانه ای از خود ، همسر و رابطه شان دارند.

این انتظارات غیرواقع بینانه یا باورها ، باید اصلاح شوند تا اثر منفی آنها بر رابطه و رفتار زوج ها کاهش یابد.

باورها از تجارب شخصی فرد از فرهنگ و جامعه و خانواده کسب می شوندیعنی فرد انها را می آموزد. ولی بعد از ازدواج لازم است با گفتگو باورهای اشتباه را شناخت و اصلاح کرد .

۱- اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه خوشحال باشیم.

این یک تفکر و باور غیر منطقی است .

زن وشوهر می توانند یکدیگر را خیلی دوست داشته باشند ولی گاهی اوقات خوشحال نباشند. خوشحال نبودن به معنی دوست نداشتن نیست . در زندگی عوامل زیادی می توانند باعث ناراحتی شوند .

۲- زوج  باید بدون توجه به تاثیری که روی هم می گذارند کاملا با هم صادق باشند.

صداقت در رابطه زوج ها خوب است ولی منطقی به نظر نمی رسد که زن و مرد باید در همه مسائل زندگی خود با یکدیگر صحبت کنند .

این باور باعث می شود زن یا مرد مسائلی که در گذشته یا امروز در اتفاق افتاده و در زندگی و رفتارشان کوچکترین تاثیری ندارد را بیان کنندو اثر منفی بر ذهن دیگری بگذارند. 

زن و شوهر نباید به یکدیگر دروغ بگویندولی لازم نیست همه مسائل مربوط به خود را بگویند.

جبران خلیل جبران نیز در کتاب خود تمثیل دو ستون و سقف را آورده است که اگر این دو ستون خیلی به هم نزدیک شوند یا خیلی دور شوند سقف زندگی فرو خواهد ریخت!

۳- اگر یکدیگر را دوست داریم همیشه باید با هم باشیم.

این یک باور غلط است.

واقعیت این است که زن یا شوهر در زندگی لازم است که گاهی تنها باشند یا به تنهایی جایی بروند . اینکه زوج با هم باشند خوب است ولی اگر گاهی با هم نباشند به معنی دوست نداشتن یکدیگر نیست .

تنهایی به مهمانی یا مسافرت رفتن به معنای عدم علاقه به همسر نیست .

در بسیاری موارد توصیه می شود هر یک از زوجین اوقاتی را برای دوستان، خانواده و یا خود اختصاص دهند . این امر فرسودگی و تنیدگی را کاهش می دهد .

۴- زمانی که مشکلی پیش می آید باید مشخص کنیم مقصر کیست.

در بسیاری از موارد این باور اشتباه اخلال بسیاری در روابط زوج به وجود می آورد.

در حالی که در بسیاری از مشکلات زناشویی واقعا کسی مقصر نیست بلکه مشکل حاصل تفاوت دیدگاه و نظر زوج ها است .

زمانی که دیدگاه دونفر در باره مسئله ای متفاوت است و زاویه دید متفاوتی دارند مشخص کردن مقصر نه مفید است ونه ممکن.

۵-  باید بر سر همه موضوعات توافق نظر داشته باشیم.

زن و شوهر دو موجود مستقل با ویژگی ها و پیشینه متفاوتی هستند که باعث می شود دیدگاههای متفاوتی داشته باشند.

 در رابطه انسان ها پذیرش تفاوتها می تواند به درک یکدیگر کمک زیادی بکند . اینکه زوج با هم توافق داشته باشند خوب  است اما عدم توافق آنها در بعضی موارد کاملا طبیعی است .

پایبندی  به این باور غلط  در زوج احساس اضطراب و نگرانی  ایجاد کرده و زوج فکر می کند که همسرش حامی او نیست و در نتیجه در رابطه زناشویی اختلال ایجاد می کند.

۶- اگر زوج یکدیگر را دوست دارند باید بدانند همسرشان به چه فکر می کند یا چه نیازی دارد.

اغلب  زوج ها معتقدند که باید یکدیگر را درک کنند و نیازی نیست که خواسته و نیازشان را به یکدیگر بگویند . آنها معتقدند اگر همسرشان آنها را دوست داشته باشد می تواند ذهن آنها را بخواندو به همین دلیل خواسته های خود را مطرح نمی کنند و در نتیجه اگر همسر شان خواسته های آنها را درک نکند ناراحت و عصبانی می شوند.

واقعیت اینست که انسانها هرچقدر یکدیگر را دوست داشته باشند نمی توانند ذهن یکدیگر را بخوانند. صحبت کردن زوج ها با یکدیگر می تواند ذهنیات زوج را به هم نزدیک کند.

۷- رابطه خوب خود به خود اتفاق می افتد.

بعضی افراد عقیده دارند رابطه خوب با همسر یک شانس است و اگر یک همسر خوب داشته باشند خوشبخت خواهند شد.

این یک باور غلط است.

رابطه خوب و احساس خوشبختی ، نیاز دارد که انسان برای به دست اوردن آن تلاش کند . احساس خوشبختی به کسی اهدا نمی شود بلکه بر اثر تلاش برای ایجاد یک رابطه خوب به دست می آید.

این باور غلط موجب می شود زوج ها منتظر بمانند تا رابطه خوب با همسر خود به خود ایجاد شود و اگر نشود بگویند من شانس ندارم یا  ما به درد هم نمی خوریم .

۸- زوج اگر یکدیگر را داشته باشند نیازی به خانواده و دوستان ندارند.

این باور غیر منطقی باعث می شود زن و شوهر موقع ارتباط با خانواده خود یا دوستان  ، احساس ناراحتی و عصبانیت بکند.

صاحب این باور خانواده و دوستان همسر را عامل ایجاد اختلال در روابط زناشویی خود می داند . اگر این باور غلط اصلاح نشود می تواند روابط زوج ها را باهم و با اطرافیان با مشکل مواجه کند .

واقعیت اینست که ارتباط متعادل با خانواده و دوستان می تواند حافظ رابطه  زن و شوهری باشد . زن وشوهر علاوه بر اینکه به یکدیگر نیاز دارند به ارتباط با خانواده های خود و دوستانشانن نیز ، نیاز دارند . اگر رابطه با دوستان و خانواده  ها متعادل باشد در ایجاد استحکام در رابطه زناشویی نقش اساسی دارد.